دربارهی عاشق مترسك
عاشق مترسک نوشته فيليس هستينگز (Phyllis Hastings) ما را به يک مزرعه مي برد. جايي که دختري ساده و روستايي که اندکي کند ذهن است، با پدري سنگدل و خشن زندگي مي کند (به راستي زندگي مي کند يا تنها روزگار مي گذراند چرا که زندگي اش عاري از هر دستاويزي ست که بتوان با آن دلي خوش کرد. ) رابطه پدر با دختر يعني کار و باز هم کار تا سر حد فرسودگي. دختر دوستي ندارد و حتي کسي نيست تا او را به نام بخواند.
خاطره خواهر ها و برادرهاي کوچکترش هم که اکنون ازدواج کرده و مزرعه را ترک کرده اند، تصوير محوي است از تحقير و دست انداخته شدن. مادر نيز سال ها پيش از دنيا رفته و دختر اين حس تنهايي و جدا افتادگي را تنها با ديدن اشکال مختلف در ابرها، ريزش رقص گونه و غمناک برگ ها در خزان و تخيل رنگينش جبران مي کند. روزي تصميم مي گيرد تا مترسکي بسازد ( چيزي در اين دنيا که از آن خودش باشد و جايگزين تمام نداشته هاي گذشته و حال). با سختي اما عشق، وسايل مورد نياز را فراهم و بالاخره مترسک را درست مي کند. دلش مي خواهد او را در اتاقش نگه دارد اما پدر مجبورش مي کند تا مترسک را در مزرعه بگذارد و اين نخستين لحظه جدايي و فراق است (چراکه از همان عالم تنهايي هم چيز بيشتري از دست مي دهد . ) روز ها همچون قبل به کندي اما با لذت بيشتري مي گذرند، تا اين که روزي دختر در جاده کناري مزرعه با ? پليس برخورد مي کند. آن ها از دختر که از ديدن شان وحشتزده است درباره مجرمي فراري مي پرسند و او را که اطلاعي ندارد به حال خودش ر ها مي کنند . عصر هنگام دختر به ميعادگاهش مي رود، ولي مترسک سر جايش نيست. وقتي که نزديک تر مي رود متوجه مي شود که مترسک روي زمين افتاده اما گويي اتفاقي عجيب رخ داده است، چرا که مترسک نفس مي کشد و کيسه هاي خاک اره جاي خود را به گوشت و پوست واقعي داده اند! از آن هم عجيب تر اين که مترسک حرف مي زند و اسم دخترک را هم مي پرسد و از اين لحظه ديگر «اگنس» وارد سرزمين پريان مي شود .
آيا نيروي عشق همانگونه که خود اگنس مي گويد «عشق مايه حيات است و من عاشق مترسکم بودم» به مترسک حيات داده است؟ يا ما صرفا بازيچه تخيلات دختري نيمه ديوانه ايم که براي فرار از تنهايي به توهماتش دستور خلق موجودي خيالي را داده است؟ شايد هم با مجرمي فراري و خطرناک روبه رو هستيم؟ خواندن اين کتاب نه فقط يافتن پاسخي براي پرسش هاي بالا نيست، که بازيافتن عشقي واقعي هم هست. از آن قبيل عشق ها که دير زماني است تنها مي توان در ميان کتاب ها يافت. خوب، «عاشق مترسک» هم يک کتاب است.
كد كالا | 101063 |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | ققنوس |
تاريخ چاپ | 1402 |
نويسنده | فيليس هيستينگر |
مترجم | بهمن فرزانه |
تعداد صفحات | 248 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.