دربارهی صندليها
در هر داستان، يک کودک تصميمي مي گيرد و اقدامي انجام مي دهد، خواه اين يک حرکت کوچک باشد يا انتخابي که زندگي را تغيير مي دهد.
جعفر يک کودک کار در کارخانه توليد صندلي است و آرزوي رفتن به مدرسه را دارد. سو در حالي که او و برادرش منتظر ملاقات نظارتي با پدرشان در انجمن کمک به کودکان هستند، روي تاب مي نشيند. گرچن زندگي قربانيان اردوگاه کار اجباري را در يک تور مدرسه در آشويتس بررسي مي کند. مايک به عنوان يک مجرم جوان هفتاد و دو روز انفرادي زنده مي ماند. بري روي صندلي فودکورت تکان مي خورد و والدينش به او مي گويند که در حال جدا شدن هستند. ميسي روي يک صندلي خيلي کوچک تايم اوت مي نشيند در حالي که مادرش از بازديدکنندگان براي چاي پذيرايي مي کند. نوسالا در يک آپارتمان شلوغ و شلوغ در ازبکستان خميده است و منتظر يک قاچاقچي بيوجدان پناهنده است تا سرنوشت او را رقم بزند.
اين کودکان در اين مجموعه شيوا از يک داستان نويس چيره دست، شهامت مواجهه با موقعيت هاي خود را به روش هاي کوچک و بزرگ پيدا مي کنند.
كد كالا | 103635 |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | نشانه |
تاريخ چاپ | 1402 |
نويسنده | دبورا اليس |
مترجم | محمد اژدري |
تعداد صفحات | 97 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.