درباره‌‌ی عمارت وحشيان

يکي از سرآمدان و احياگران ژانر نوآر در ادبيات و سينما، به شکل غيرمعمولي قصه‌هايش را با حد نهايت عشق و نفرت پر مي‌کرد و عواطف بي‌قاعده در کنار سنگدلي عجيب و غريب موجب مي‌شد که مخاطبان همواره با لذتي سادومازوخيستي آن‌ها را بخوانند يا تماشا کنند. رمان‌هاي ژان پاتريک مانشت چه آن‌هايي که تا ابد در قالب رمان باقي ماندند، چه آن‌ها که با حضور خودش در مقام فيلم‌نامه‌نويس يا همکار فيلم‌نامه‌نويس تبديل به يهترين نمونه‌هاي نئونوآر فرانسوي در دهه‌هاي هفتاد و هشتاد قرن بيستم شدند، همگي با وجود جذابيت تنيده شده در رويه‌‌ي ابتدايي‌شان، در لايه‌هاي مختلف داستان و لحظه‌هاي گونه‌گونشان به شکل غيرمعمولي پيچيده بودند. کتاب «عمارت وحشيان» يکي از همان روايت‌هايي‌ست که درحاشيه‌ها و پنهان‌مانده‌هاي جامعه‌اش را بيرون مي‌ريزد و به آن‌ها شدت مي‌بخشد. کتابي که در پاندولي معماوار نمي‌داني عشق و ميل دروني شخصيت‌هايش را با برون‌ريزي‌هايشان باور کني يا خشونتي که نسبت به هم روا مي‌دارند. عمارت وحشيان را هم مي‌شود با اقتباس روان‌شناختي ايو بويست به ياد آورد و هم با حس‌وحالي مانند کتاب و فيلم «نادا» خواند، آن هم با احضار آلن دلون و کاترين دونوويي که در فيلم «شوک» ديده بوديم!

آخرین محصولات مشاهده شده