دربارهی جنايت خفته
کتاب "جنايت خفته" اثري از داستان هاي پليسي توسط آگاتا کريستي است که براي اولين بار توسط کلوپ جنايي کالينز در اکتبر 1976 در انگلستان منتشر شد. در اين کتاب خانم مارپل حضور دارد. اين رمان که پس از مرگ نويسنده منتشر شد، آخرين رمان منتشر شده کريستي بود، اگرچه آخرين رمان خانم مارپل به ترتيب نگارش نيست. داستان به صراحت در سال 1944 روايت مي شود، اما اولين پيش نويس رمان حتي زودتر از اين در طول جنگ جهاني دوم نوشته شده بود. او به زوج جواني کمک مي کند که تصميم مي گيرند وقايع زندگي گذشته همسرشان را کشف کنند و اجازه نمي دهند قتل در خواب دروغ بگويد. گوندا ريد تازه ازدواج کرده جلوتر از شوهرش سفر مي کند تا براي آنها خانه اي در ساحل جنوبي انگلستان پيدا کند. در مدت کوتاهي، او Hillside را پيدا کرده و ميخرد.. او بر کارگران يک تعميرگاه نظارت مي کند و در حالي که کار پيشرفت مي کند در يک اتاق مهدکودک مي ماند. او يک ايده قطعي براي مهد کودک کوچک شکل مي دهد. وقتي کارگران يک در طولاني مهر و موم شده را باز مي کنند، او همان کاغذ ديواري را مي بيند که در ذهنش بود. علاوه بر اين، مکاني که براي او منطقي به نظر مي رسد براي درگاهي بين دو اتاق، ثابت مي کند که يک سال قبل از آن بوده است. او براي ديدار با اقوام، نويسنده ريموند وست، همسرش و عمه اش، خانم جين مارپل، به لندن مي رود. در طول نمايش، دوشس مالفي، وقتي جمله "صورتش را بپوشان، چشمانم خيره مي شوند، او جوان مرد" گفته مي شود، گوندا فرياد مي زند. او تصويري از خود ديد که مردي را در حال گفتن اين کلمات در حال خفه کردن زني مو بلوند به نام هلن مشاهده کرد.
كد كالا | 108367 |
تاريخ چاپ اول | 1403 |
قطع كتاب | پالتويي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | هرمس |
ابعاد كتاب | 20 × 12 |
نويسنده | آگاتا كريستي |
مترجم | گلرخ سعيدنيا |
تعداد صفحات | 256 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.