دربارهی روزهاي خوش
آفتاب هنوز در نيامده بود که ميلي بلند شد و از پلههاي چوبي پايين آمد... (مکث).... لباس خوابش را پوشيد. تنهايي از پلههاي چوبي پرشيب پايين آمد چهار دست و پا عقبعقبکي. گرچه از اين کار منع شده بود، دزدکي از راهروي ساکت گذشت، وارد اتاق بازي شد و شروع کرد به درآوردن لباس عروسکها. (مکث) بيصدا رفت زير ميز و شروع کرد به درآوردن لباس عروسکها. (مکث) مدام هم.... بهشان بددهني ميکرد. (مکث) يکهو يه موش...
| كد كالا | 109572 |
| تاريخ چاپ اول | 1403 |
| انتشارات | چشمه |
| قطع كتاب | رقعي |
| زبانها | فارسي |
| ابعاد كتاب | 21 × 13 |
| نويسنده | ساموئل بكت |
| مترجم | مهدي نويد |
| تعداد صفحات | 82 |
| نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.