درباره‌‌ی شنل پاره

شنل کهنه را از يک صندوق قديمي بيرون آورديم که در خانه ي پدربزرگ ماندگار شده بود. با وجود قديمي بودن و بيدخوردگي، باشکوه است. مي توان خود را از سر تا پا در ميان آن پوشاند و از سرما مصون ماند. ما بلاياي بسيار از سر گذرانده بوديم. از هيچ چيز نمي هراسيديم و مصيبت هاي ديگري نيز در پيش داشتيم. دعاها را فراموش کرده بوديم. زندگي اميدها را از ما ستانده بود. دعاها و اميدها از ميانمان رخت بربسته بودند، بي بازگشت. امروز زمانه ي ديگري است. من بايد به سويي بروم و تو به سويي ديگر. ما اين شنل کهنه را دو پاره خواهيم کرد.

آخرین محصولات مشاهده شده