رهبران معدودي در زمان ما به اندازه هوگو چاوز فقيد تفرقه افکن و معماگونه بوده اند. در کتاب « فرمانده »، روزنامه نگار تحسين شده ، و نويسنده اين کتاب « روري کارول » ، داستان دروني زندگي چاوز ، دوران رياست جمهوري ونزوئلا و ميراث وي را روايت مي کند. بر اساس مصاحبه با وزرا ، دستياران ، درباريان و شهروندان ، اين گزارش صميمي را يک آزمايش منحصر به فرد در قدرت مي دانند که در ميان روشنگري ، استبداد ، کمدي و مضحکه انحراف دارد. « روري کارول » همچنين ارادت تقريبا مذهبي ميليون ها ونزوئلائي را که چاوز را ناجي مي دانستند و انزجار کساني را که وي را ديکتاتور معرفي مي کردند ، بررسي مي کند. در نثر زيبايي که غنايي و غريب بودن رئاليسم جادويي را با حقيقت وحشيانه و زشت استبداد تلفيق مي کند ، کماندانته يک داستان احتياط آميز براي دوران ما ارائه مي دهد. « روري کارول » زندگينامه اي عيني از رهبر ونزوئلا مي نويسد که پتانسيل خود را هدر داد و اجازه داد فساد و خشونت از نفس نفس خود به وجود بيايد. روايتي روشن که مراحل تخريب يک کشور را نشان مي دهد. اين کتاب قصد دارد داستان يک کشور و رهبر آن را روايت کند. رهبر از بين رفته است اما نتيجه اقدامات او هنوز در حال آشکار شدن است و درسي مداوم براي ديگر ماجراجويان آمريکاي لاتين دارد.