درباره‌‌ی مرجان

به خودم که آمدم ترانه پياده شده بود... رو به امير گفت: پس خودتون مرجان و مياريد ديگه؟... وصداي امير را شنيدم که گفت: بله... خيالتون راحت باشه... نگاه به ترانه دادم... آخرين نگاه پر از اضطراب و در عين حال پر اميدش را به من انداخت و سر تکان داد... اين سر تکان دادنش يعني قوي باش... آره... خوبه... محکم باش... حرف بزن...

آخرین محصولات مشاهده شده