دربارهی زمستان 62
کتابخوان هاي دهه هاي شصت و هفتاد حتما اسماعيل فصيح را به ياد دارند چرا که آثار وي از پر فروش ترين آثار نويسندگان آن سال هاي ايران بوده است و حتما از آثار اين نويسنده مثل رمان هاي شراب خام، داستان جاويد، باده کهن، اسير زمان، ثريا در اغما، دل کور و غيره را خوانده اند. اسماعيل فصيح رمان نويس و مترجم در دوم اسفندماه سال 1313 در محله درخونگاه تهران (شهيد اکبرنژاد فعلي نزديک بازار تهران) متولد شد. خودش مي گويد «وقتي من به دنيا آمدم، پدر و مادرم 10 تا فرزند زنده داشتند ولي مي گفتند چند تا هم از بين رفته اند». و اين شروع زندگي اسماعيل فصيح است؛ نويسنده اي که در يک روز گرم تابستاني سال 1388 از دنيا رفت. اين نويسنده در سه حوزه رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زده بود. او خودش را «خواننده اي جبري» مي دانست که بعدها به قول خودش «بدبختانه» تبديل به "يک نويسنده جبري" شد. «فکر نمي کنم در کتاب هاي من شخصيت اصلي وجود داشته باشد که از بيرون سرنوشت و زندگاني اصلي من آمده باشد. از درخونگاه بگيريد تا پاريس و آمريکا و اهواز و آبادان و اکباتان. از اولين کار چاپ شده ام -شراب خام- تا الان حدود سي سال است که در جبر نوشتن هستم. اکثرا نوشتن من با اتفاقاتي که براي من افتاده و کساني که من را تکان داده اند به نحوي بستگي داشته اند. مرگ و جنگ و انقلاب ها به خصوص انگيزه هاي شديدي بوده اندکتاب زمستان 62
خلاصه : در دي ماه 1362 جلال آريان، استاد بازنشسته دانشکده نفت آبادان، به طور اتفاقي به همراه دکتر فرجام، متخصص کامپيوتر ازآمريکا به اهواز مي رود تا ادريس پسر بسيجي مستخدمش را که در خلال جنگ مفقود شده است، بيابد.وي سپس با دکتر فرجام جوان که مي خواهد مرکز کامپيوتري را براي شرکت نفت راه اندازي کند، بيشتر آشنا مي شود. دکتر فرجام با مقررات دست و پا گير اداري و گزينش صلاحيت هاي درگير شده، از کار دلسرد مي شودو سپس به خاطر نجات جان سربازي که چشمان نامزدش شبيه نامزد فوت شده اوست، به جاي سرباز به خط مقدم رفته، شهيد مي شود تا سرباز بتواند با کارت او به خارج کشور فرار کند.جلال آريان نيز که براي نجات مريم شادمان از دست مردي مذهبي و بي رحم به نام ابو غالب، مجبور به ازدواج مصلحتي با او شده، بالاخره، ادريس را که حالا معلول شده، پيدا کرده،با او به طرف تهران باز مي گردد. در خاتمه جلال آريان با خود مي انديشد که چرا بايستي به همراه منصور فرجام متخصص کامپيوتر به اهواز رفته باشد و اکنون با ادريس، سيگار فروش معلول بازگردد؟
كد كالا | 11435 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1392 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | ذهنآويز |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | اسماعيل فصيح |
تعداد صفحات | 458 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.