تصور کنيد يک روز از خواب بيدار مي‌شويد و مي‌بينيد جهان به آن شکلي که مي‌شناختيد ديگر وجود ندارد، يا شما به جهان تازه‌اي گام برداشته‌ايد که هيچ ذهنيت و شناختي از آن نداريد و بايد به اين جهان تازه خو کنيد. اين تم بسياري از داستان‌هاي علمي-تخيلي است. اما اگر نه در لابه‌لاي صفحات کتاب‌ها و يا بر پرده‌ي سينماها که در حقيقتي محض به چنين تجربه‌اي دست يابيد، آ‌ن‌وقت چه خواهيد کرد؟ با حقيقت زندگي د راين جهان تازه چگونه روبه‌رو خواهيد شد؟‌جهان جديد چگونه جايي خواهد بود؟ شايد هر روز صبح که از خانه بيروم مي‌رويم، تاشب که دوباره به خانه بر‌مي‌گرديم، هرگز نفهميم که هزاران نفر تجربه‌اي حقيقتي از زندگي در جهاني سواي اين جهان شناخته شده را کسب مي‌کنند. شايد روزي هم نوبت شما بشود تاچنين تجربه‌اي را از سر بگذرانيد. شايد اين حقيقت که امروز تخيل و افسانه مي‌خوانيدش، روزي بر شما نيز ظاهر شود، همان‌گونه که بر من شد کسي چه مي داند؟ برشي از کتاب درست شبيه اين است که فکر مي کني داري خواب مي‌بيني، يک خواب بد، يک کابوس؛ بعد هي زور بزني تا بلکه بتواني بيدار شوي، اتفاقا هم بتواني و يک نفس راحت بکشي که «آخي! بالاخره کابوس لعنتي تمام شد.» اما همين که کمي به خودت آمدي و چشمت به نور زل محيط عادت کرد، بينين اي دل غافل ! همين جايي هستي که د رخواب مي ديدي! يا بهتر بگويم خواب همين جايي را مي‌ديدي که در آن زندگي مي :ني. بعد شک کني که اصلا داشتي خواب مي‌ديدي يا نه؟! و ايندرست شبيه همين اتفاقي است که براي من افتاد. اسمش را مي‌‌گذارم کابوس در کابوس يا کابوس مکرر يا مضاعف يا…نمي‌دانم، هر چيزي از اين دست. کتاب مرگزار در «انتشارات کتابسراي ميردشتي» به چاپ رسيده است. براي مطالعه بيشتر در مورد اين کتاب و هم‌چنين دانلود کتاب مرگزار به اين صفحه رجوع کنيد. هم‌چنين با ورود به صفحه ادبيات و رمان مي‌توانيد ساير کتاب هاي اين حوزه را مطالعه کنيد.