دربارهی يك شب يك قصه (قصههاي تابستان)
«شاهزادهخانم و موشها» ماجراي دختر پادشاه است که جادوگري او را طلسم کرده و به موشي تبديل ميکند و براي رهايي از طلسم ميگويد: بايد کسي خواهر مرا بخنداند. پادشاه هرچه تلاش ميکند نميتواند خواهر جادوگر را بخنداند. تا اين که شاهزاده کشور همسايه، در مراسمي که در قصر خود برگزار کرده بود از شاهزاده خانم موشي نيز دعوت کرد. شاهزادهخانم سوار خروسي شد و روبان قرمزي را به جاي افسار به نوک خروس بست. خواهر جادوگر، با ديدن يک خروس افسارزده با يک موش سفيد بر پشت آن به خنده افتاد و موش سفيد همان دم به شاهزادهخانمي جوان و زيبا تبديل شد. شاهزاده همسايه با ديدن او دلباختهاش شد و با او ازدواج کرد. جلد سوم از مجموعه «يک شب، يک قصه» شامل قصههاي پاييز است و براي هرشب کودکان، يک قصه در نظر گرفته شده است. برخي از داستانها بدينقرار است: کفشهاي کوچک و قرمز؛ دو خرس در آسمان؛ عروسي موشها؛ و پري درياها.
كد كالا | 31808 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1389 |
انتشارات | پنجره |
گروه سني | كودك و نوجوان |
ابعاد كتاب | 21 × 16 |
نويسنده | كالين كلارك |
مترجم | محمد شمس |
تعداد صفحات | 136 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.