پليد‌ي‌ها که دور شوند، پاکي وجودت خواهد درخشيد. «ميوکو» قهرماني نيست که از دل افسانه‌هاي کهن آمده باشد. او دختري ساده و معمولي از خانواده‌ي طبقه‌ي خدمتکار است، اما در سرزمين او ارواح، انسان‌ها، اهريمنان و خدايان در کنار هم زندگي مي‌کنند. زندگي ميوکو مثل خودش ساده و معمولي است تا روزي که ابرها مي‌شکافند و نفرين مرگباري مي‌خواهد آهسته‌آهسته او را به اهريمن تبديل کند. شايد اگر ميوکو داستان‌هاي مادر خرافاتي‌اش را باور مي‌کرد، مي‌دانست که پيش از وقوع فاجعه‌هاي وحشتناک، جهان مملو از هشدار مي‌شود و به تو فرصت مي‌دهد که سرنوشت را تغيير دهي، اما ميوکو نشانه‌ها را نمي‌بيند و پيام بداقبالي جهان را دريافت نمي‌کند و نفرين مرگبار به او نزديک و نزديک‌تر مي‌شود. ميوکو مي‌خواهد پيش از اين‌که نفرين سراسر وجودش را در بر بگيرد، به استقبال ماجراهاي جسورانه‌اي برود که بيشتر مردم فقط در داستان‌ها شنيده‌اند. او با روح پرنده‌ا‌ي‌ عجيب همسفر مي‌شود و پا به مسيري پرماجرا مي‌گذارد. در اين راه دورودراز که پر از قدرت و انتقام و شرارت است، ميوکو از پيچ‌‌وخم‌هاي زيادي مي‌گذرد، به ارواح نزديک مي‌شود، با هيولاها مي‌جنگد و با شکارچي اهريمن روبه‌رو مي‌شود تا شايد بتواند نفرين مرگبارش را باطل کند، اما در برابر اين وعده‌ي وسوسه‌آميز قرار مي‌گيرد که اگر اهريمن‌شدن را بپذيرد، قدرتمندترين موجود فناپذير جهان خواهد بود! ميوکو مي‌داند که اگر به اهريمن تبديل شود، تنها عضو خانواده يعني پدرش هم او را از خود خواهد راند. آيا ميوکو در اين ماجراجويي شگفت‌انگيز، مي‌تواند در برابر اين وسوسه مقاومت کند و از چنگال روح شيطاني‌ خود آزاد شود؟ آيا به خاطر رسيدن به قدرت و اعتبار اهريمني، زندگي ساده و معمولي‌اش را رها خواهد کرد يا به دنبال راهي است که به سرزمينش بازگردد؟ آيا ميوکو طعم دلچسب آزادي را خواهد چشيد؟