درباره‌‌ی سه سيب از آسمان افتاد

کتاب پيش رو داستان بلند و افسانه‌واري است از زندگي مردم يک روستاي کوهستاني در ارمنستان. هر کدام از ساکنان اندک اين روستاي عجيب سرگذشتي خاص و حيرت‌انگيز دارد. خود روستا هم از حوادثي بسيار سخت و سنگين جان سالم به در برده است. وقايعي که گاه کاملا واقعي‌اند و گاه به افسانه‌هاي پريان مي‌مانند. به سادگي مي‌توان ردپاي کتاب محبوب نويسنده يعني «صدسال تنهايي» و همچنين رئاليسم جادويي، شيوه‌ي مشهور گابريل گارسيا مارکز را در اين اثر ديد. در اين زمان، تمام اتفاقات، چه واقعي و چه افسانه‌اي، به هم پيوسته‌اند و بر هم اثر مي‌گذارند. انسان با مرگ تمام نمي‌شود و هنوز مي‌تواند باشد. شخصيت‌هاي افسانه‌اي و ارواح درگذشتگان به صحنه مي‌آيند و مسير زندگي باقي شخصيت‌ها را تغيير مي‌دهند. افسانه، نشانه و جادو عناصر مهمي است که نويسنده با مهارت تمام و در بافت زندگي روزمره‌ي روستايي به کار گرفته است و با کمک آن‌ها توانسته دنيايي خاص خلق کند. اين دنيا با ما بيگانه نيست و هر اتفاق خارق‌العاده‌اي که در آن بيفتد، به سادگي خواهيم پذيرفت، گويي هماني است که بايد باشد.
نقش زنان در داستان بسيار پررنگ است و مي‌توان گفت بار بخش افسانه‌وار و خيال‌انگيز داستان بر عهده‌ي آن‌هاست. زناني که نسل در نسل در آبادي ده سهم داشته‌اند، مردانش را نجات داده‌اند و ماران را حفظ کرده‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده