درباره‌‌ی پنج‌شنبه‌هاي خانم جوليا

پنجشنبه هاي خانم جوليا، داستاني است کوتاه و پليسي به قلم پيه رو کيارا درباره ي خانم جولياي جوان و غمگين که بدون هيچ ردي از ويلاي کنار درياچه اش ناپديد مي شود. همسر او مفقود شدن جوليا را به يک کارآگاه اطلاع داده و به اين ترتيب جستجو آغاز مي شود. اين جستجو کارآگاه را به لايه هاي زيرين جامعه ي محلي و آرام بورژوآزي مي برد؛ جايي که بر خلاف ظاهر ساکت و آرام خود، مملو از خودستايي و رازهاي سر به مهر است و اشباح اسرارآميزي در اطراف خانه ي ويلايي پرسه مي زنند. زماني که تحقيقات کارآگاه سرعت مي گيرند، اين داستان پليسي کلاسيک به يک قصه ي هيجان انگيز موش و گربه بازي حقوقي تبديل مي شود. فضاي داستان در يک شهر کوچک در دهه ي پنجاه ميلادي کشور ايتاليا اتفاق مي افتد. خانم جوليا که همسر يک وکيل است، هر هفته با قطار به ميلان مي رود تا دخترش را که در يک مدرسه ي شبانه روزي درس مي خواند ببيند و در عين حال به يک قرار عاشقانه هم برود. يک روز او به همراه يک چمدان ناپديد مي شود و حالا معما اين است که آيا جوليا خودش شوهرش را ترک کرده يا اتفاقي وحشتناک تر براي او افتاده است. پنجشنبه هاي خانم جوليا اثري بسيار خواندني است. بخش هايي از کتاب در ميان نامه هايي به عقب و جلو مي رود که توجه به تاريخ اين نامه ها براي دنبال کردن بهتر اثر حائز اهميت است. فضاي ملودراماتيک اين داستان پليسي، تا حدي خواننده را به ياد رمان هاي آگاتا کريستي مي اندازد و به دليل کوتاه بودن داستان، تعداد کاراکترهاي آن نيز محدود است. پايان داستان کمي غيرمعمول است که اين نيز از ويژگي هاي داستان هاي کلاسيک معمايي مي باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده