شاگردي مي پرسد: «تفاوت دوست داشتن و عاشق بودن در چيست؟» استاد جواب ميدهد: «وقتي گلي را دوست داشته باشي، آن را مي چيني؛ اما وقتي عاشق گلي ،بشوي هر روز به آن آب ميدهي اين نقل قول مشهور يکي از مفاهيم مورد علاقه ام درباره ي عشق را بيان ميکند ما مجذوب زيبايي ميشويم و در تمناي آن هستيم و ميخواهيم آن را از آن خود کنيم اين همان گلي است که مي چينيم و از آن لذت ميبريم ولي جذابيت به سان گل چيده شده در نهايت پژمرده مي شود و مجبوريم دورش بيندازيم. وقتي مجذوب شدن به عشق تبديل شود به مراقبت بيشتري نياز دارد. وقتي ميخواهيم گلي را زنده نگه داريم آن را نميچينيم؛ بلکه در گلدان مي کاريمش به آن نور آفتاب و خاک و آب مي بخشيم تنها زماني ميتوانيم زيبايي گل شامل شادايي رنگ بو و شکفتش را تجربه کنيم که مدتي طولاني براي نگهداري از آن تلاش کنيم. آنگاه جزئيات ظريف تک تک گلبرگها را مي بينيم تغييرش در فصول مختلف را مشاهده ميکنيم و هنگام ظهور غنچه اي جديد شاد ميشويم و با شکفتن گل، شادي و رضايت وجودمان را فرا مي گيرد. همان گونه که ما مجذوب گل ميشويم عشق نيز ما را به سوي خود مي کشد: ابتدا جذب زيبايي و فريبندگي آن ميشويم ولي تنها از رهگذر مراقبت و توجه بسيار مي توانيم زنده نگهش داريم عشق کاري همه روزه است. در اين کتاب ميخواهم عادت عشق ورزي را در وجود شما نهادينه کنم و به شما تمرين ها و چهارچوبهاي ذهني و ابزارهايي بدهم تا کمکتان کند به طريقي عشق بورزيد که با گذر زمان همچنان روزانه ثمر بدهد. از متن کتاب اگر ميخواهيد در روابط خود از حکمت انديشمندان باستاني و علم امروزي بهره مند شويد کتاب درستي را انتخاب کرده ايد. هيچ کس نه پدر مادر نه معلمان، نه حتي دوستان صميمي به ما عشق و رابطه را به درستي نياموخته اند؛ براي همين ذهن ما پر از کليشه ها و اطلاعات جسته و گريخته اي است که از فيلمها و کتابهاي عاشقانه و اطرافياني دريافت کرده ايم که خودشان در روابط شان موفق نبوده اند. جي شتي در اين اثر درخشان به جاي اين که همان حرفهاي هميشگي و نخ نما را در بسته بندي شيک و متفاوتي تحويل مان بدهد از هشت گام مشخص و عملي سخن ميگويد؛ مراحلي که کاملا با نيازهاي انسان امروزي سازگار است و مهارت ما را در پرورش عشق و غني کردن آن بالا مي برد. با مطالعه ي اين کتاب و عمل به هشت قاعده ي آن ميتوانيد بهتر و بيشتر از آنچه گمان مي کرديد امکان دارد به خودتان عزيزانتان و دنيا عشق بورزيد.