درباره‌‌ی آگاهي (رويكرد علمي بر خودشناسي)

وقتي اتفاقي برايمان پيش مي‌آيد، آسان‌ترين کار اين است که مسئوليت آن را به گردن ديگران بياندازيم، چون ظاهرا آن اتفاقات از آنها ناشي شده است. مثلا اگر رئيسم از من انتقاد مي‌کند، به اين علت است که متوجه کاري که انجام مي‌دهم نيست. اگر از کار اخراج شوم، به اين علت است که رئيسم از من خوشش نمي‌آيد. اگر بيکار شوم، يا طلاق بگيرم، يا بچه‌ام از خانه فرار کند... يا هر اتفاق ديگري برايم بيفتد، علت را فورا در ديگران جستجو مي‌کنم. چنين طرز تفکري، روشي است براي محافظت خود در مقابل ديگران. چنين برداشتي فريب خود محسوب مي‌شود يا به عبارت بهتر توجيهي انحرافي است که به ما در يافتن راه حل يا درک علت اتفاقي که برايمان رخ داده که کمکي نمي‌کند، بلکه اين تعبير و توجيه ممکن است ما را با وضعيت دشوارتري مواجه کند. اما در حقيقت هر چيزي براي انسان اتفاق بيفتد علتش در خود انسان است، خارج از او نيست... جستجوي علت در خود به اين معني است که وقتي کسي درباره ما چيزي مي‌گويد يا رفتار و افکاري دارد که خوشايندمان نيست، اين امکان را در نظر بگيريم که خودمان باعث به وجود آمدن اين وضعيت شده‌ايم.

آخرین محصولات مشاهده شده