دربارهی زنجيرجيرك (پازل شعر امروز 175)
ناخواسته به شعبده ي تقدير، زخمي زديم بر تن همديگر / او مثل داغ بر جگر من بود، من مثل غدّه در کمرش بودم - آنقدر دير بود که از تبريز… پاي پياده تا شبح تهران / يک بوسه ي سياه شده در دود او مرده بود و من خبرش بودم - از اولين جهيدن من تا ماه، تا آخرين سقوط ته درّه / در جذر و مد برکه ي او تنها، مي خواستم که مدّ نظر باشم
| كد كالا | 58016 |
| قطع كتاب | رقعي |
| زبانها | فارسي |
| تاريخ چاپ | 1394 |
| ابعاد كتاب | 20 × 14 |
| انتشارات | نيماژ |
| نويسنده | صالح سجادي |
| تعداد صفحات | 92 |
| نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.