درباره‌‌ی روانشناسي دلتنگي (با دلتنگي عزيزان‌مان چه كنيم)

سعي مي کنم لبخند بزنم، ولي حتي نگاه کردن در چشم مردم هم دشوار است. صداي پدرم را مي شنوم که در گوشم مي گويد: «تماس چشمي، آنا.» ولي برقرار کردن تماس چشمي يعني ديدن و ديده شدن. سعي مي کنم از آن اجتناب کنم. در مقابل صحبت هاي مردم سرم به نشانه تأييد حرکت مي کند، ولي قلبم در مخالفت با آن ها فرياد مي زند: «نه او به جاي بهتري نرفته. جايي که بايد باشد همين جاست. هيچ جايي بهتر از اين جا برايش نيست. در کنار ما...»

آخرین محصولات مشاهده شده