دربارهی بازي بازيها (ماجراي دشت مرموز)
کتاب « بازي بازها» " (ماجراي دشت مرموز) " نوشته «محمد ميرکياني» توسط انتشارات به نشر ?منتشر شده است.
اين بار داستان با خرگوشها شروع ميشود و روباه ها که نميتوانند آنها را شکار کنند. روباهها به روپير و روبيچ ميگويند خرگوشها مثل جادوگرها از جلو ديدشان محو ميشوند. اين همزمان است با آمدن دو باز يکي همان بازاک قسمتهاي قبل است و ديگري بازوپ. در ابتدا بازاک و بازوپ در کنار هم ديده ميشوند اما در ادامه داستان چنين به نظر ميرسد که بازوپ عليه بازاک عمل کرده و نميگذارد او خرگوشها را شکار کند حتي هواي کلاغ را روي درخت کهنسال دارد. اما در ادامه داستان معلوم ميشود تمام اين بازيها بازي ديو دوشاخ دره ددان است تا کاري کند که خرگوشها به هواي اينکه ديگر کسي کاري به کار آنها ندارد و دشت امن است بيرون بيايند و آنها را شکار کنند. سرانجام نقشه آنها توسط هوشان که به دره ددان رفته است لو ميرود و کلاغها به همراه سارها روباه ها را فراري مي دهند.
كد كالا | 100178 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | به نشر |
گروه سني | نوجوان |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ | 1402 |
نويسنده | محمد ميركياني |
تعداد صفحات | 143 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.