عجيب نيست که ميليون ها نفر در سرتاسر جهان در رابطه اي حضور دارند که از آن رضايت ندارند. روابط انساني به خودي خود پيچيده است و روابط انساني معطوف به عشق و ازدواج، بسيار پيچيده تر. درواقع همه ي روابط انساني به دليل نمود بيروني شان قابليت ارزيابي شدن دارند ولي روابط عاشقانه و زندگي مشترک، به دليل اينکه به شدت خصوصي ست و اکثر جوانبش فقط و فقط به دو شخصي که باهم در رابطه هستند مربوط مي شود و براي خودشان قابل رويت، ارزيابي و تصميم گيري ست، هميشه آدم ها درنهايت خودشان هستند که مي توانند حدود و ثغور رضايت خاطرشان را تعيين کنند و درباره ي ماندن يا رفتن تصميم بگيرند. «بورلي استون» در کتاب «بمانم يا بروم: چگونه قاطعانه تصميم بگيرم و زندگي ام را به باد ندهم» به ابعاد مختلف وضعيت هايي مي پردازد که موجب مي شود آدم ها نتوانند براي ماندن در يک رابطه يا پايان دادن به آن تصميم درستي را بگيرند. زن ها و مردهاي بسياري بخش بزرگي از رضايت خاطرشان در روابط عاشقانه يا زندگي مشترک شان را فداي چيزهايي مي کنند که درنهايت اهميت چنداني ندارند ولي آنها توان روبرو شدن با اين مسئله و اتخاذ تصميم درست را ندارند. کتاب «بمانم يا بروم: چگونه قاطعانه تصميم بگيرم و زندگي ام را به باد ندهم» به همه ي آن وضعيت هايي مي پردازد که در زندگي عاطفي و مشترک مان با آن ها روبرو شده و با چالش در انتخاب هايمان دست و پنجه نرم مي کنيم. «بورلي استون» در کتاب بسيار تحسين شده اش به کنکاش جامعي در ريزودرشت همه ي ابعاد روابط زوج ها پرداخته و درعين شرح همه ي آن چيزهايي که مي بينيم و مي دانيم ولي هيچ گاه به درستي درباره ي آن فکر نکرده ايم، مسيرهاي بسياري را پيش روي مان مي گذارد که به واسطه ي آنها مي توانيم تصميم هاي درست تري براي دست يافتن به آرامش بگيريم.