نايت سايد شهري تاريک و مرموز است که در قلب لندن پنهان شده. در نايت سايد تمام آرزوهايتان به حقيقت مي پيوندد. اما هميشه بايد مراقب پشت سرتان باشيد. من جان تيلور هستم. يک کارآگاه خصوصي ام اما پرونده هاي معمولي را قبول نمي کنم. من تمام تلاشم را مي کنم تا واقعيت را به موکلانم نشان بدهم اما دانستن حقيقت هميشه آن ها را خوشحال نمي کند. من در نايت سايد مانده ام چون به اينجا تعلق دارم. واکر مرده. او تنها نماينده ي مقامات در نايت سايد بود. او بود که نايت سايد را اداره مي کرد. من او را کشتم. براي کشتن او دلايل خوبي داشتم. حالا من بايد واکر بشوم. بايد وظايف او را به عهده بگيرم و نماينده مقامات جديد بشوم. شمشير قديمي و افسانه اي اکسکاليبور به نايت سايد آمده.