«جرمي ريف کين» تناقضي را در قلب سرمايه داري کشف مي کند که آن را به بزرگي سوق بسط داده است اما اکنون مي بينيم کخه همان باعث شده به سمت مرگ سوق پيدا کند ... پويايي ذاتي کارآفريني بازارهاي رقابتي که بهره وري را بالا مي برد و هزينه هاي حاشيه اي را پايين مي آورد ، به تجارت امکان مي دهد قيمت کالاهاي خود را کاهش دهند. خدمات تنها به منظور جلب مصرف کنندگان و سهم بازار. (هزينه حاشيه اي هزينه توليد واحدهاي اضافي يک کالا يا خدمات است ، اگر هزينه هاي ثابت محاسبه نشود.) در حالي که اقتصاددانان هميشه از کاهش هزينه هاي حاشيه اي استقبال کرده اند ، آنها هرگز احتمال يک انقلاب تکنولوژيکي را که ممکن است هزينه هاي حاشيه اي را به همراه داشته باشد ، پيش بيني نکردند. «هزينه نهايي صفر» کالاها و خدمات را تقريبا رايگان و فراوان مي کند و ديگر در معرض نيروهاي بازار نيست. در حال حاضر ، يک زيرساخت فناوري جديد مهيب - اينترنت اشيا I (اينترنت اشيا) در حال ظهور است که مي تواند بخشهاي بزرگي از زندگي اقتصادي را به سمت تقريبا صفر هزينه حاشيه اي در سالهاي آينده سوق دهد. ريف کين چگونگي همگرايي اينترنت ارتباطات با اينترنت انرژي نوپا و اينترنت لجستيکي را براي ايجاد يک بستر فناوري جديد توصيف مي کند که همه و همه را به هم متصل مي کند. ميلياردها حسگر به منابع طبيعي ، خطوط توليد ، شبکه برق ، شبکه هاي لجستيکي ، جريان بازيافت متصل شده و در خانه ها ، دفاتر ، فروشگاه ها ، وسايل نقليه و حتي انسان ها کاشته مي شوند و Big Data را به يک شبکه عصبي جهاني IoT تغذيه مي کنند. توليد کنندگان مي توانند به شبکه متصل شوند و از Big Data ، تجزيه و تحليل و الگوريتم ها براي تسريع در بهره وري ، افزايش چشمگير بهره وري و پايين آوردن هزينه حداکثر توليد و به اشتراک گذاري طيف گسترده اي از محصولات و خدمات به نزديک صفر استفاده کنند ، دقيقا مانند آنچه که اکنون با اطلاعات انجام مي شود.