دربارهی اولين تپشهاي عاشقانه قلبم (نامههاي فروغ به پرويز شاپور)
همه مسخره ام مي کنند ولي براي من همه چيز حل شده و بدبختي و خوشبختي مفهومي ندارد. من براي اين نمي روم که خوشبخت بشوم، مي روم خودم را فراموش کنم و تو را فراموش کنم و گذشته را فراموش کنم. اما مي دانم که هيچ وقت نميشود. حقيقت اين است که اينجا در رم، ميان يک مشت دختر و پسر ايراني که دارند حداکثر استفاده را از آزادي خودشان مي کنند، من شب و روز به تو فکر ميکنم و نام تو اشک به چشمم مي آورد و هر وقت کسي از من مي پرسد که چرا چهار ديوار اتاقم را ترک نمي کنم و به گردش و تفريح نمي روم، توي دلم مي خندم. چون براي من ديگر اين گردش و تفريح، اين رقصيدن ها و دور هم جمع شدن ها و وقت را با حرف هاي بي معني تلف کردن، کار احمقانه و بي معني شده. براي من خلوت خودم، خلوتي که با اندوه از دست دادن تو و سعادت گذشته ام رنگ گرفته، خيلي گواراتر و شيرين تر است.
| كد كالا | 1958 |
| قطع كتاب | رقعي |
| تاريخ چاپ اول | 1393 |
| زبانها | فارسي |
| انتشارات | مرواريد |
| ابعاد كتاب | 15 × 22 |
| نويسنده | كاميار شاپور - عمران صلاحي |
| تعداد صفحات | 352 |
| نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.