درباره‌‌ی شجاعت مواجهه با از دست دادن (رويارويي صادقانه با احساسات پيچيده پس از فقدان)

چند سال پيش، دنياي کريس کار داشت از هم مي‌پاشيد. پدرش در حال مرگ بود، ناچار بود به دليل همه‌گيري برخي از جوانب اصلي کسب و کارش را تغيير دهد، و در شرف رسيدن به ره‌شمار بيست سال زندگي با سرطان درمان‌ناپذير مرحله چهارم قرار داشت. روزي همان‌طور که در پارکينگ فروشگاهي نشسته بود فرو ريخت و بالاخره به خودش اجازه داد استرس و ناراحتي عظيمي را احساس کند که مدت‌ها سرکوبشان کرده بود تا در نظر اطرافيان - و خودش - قوي به نظر برسد. و بعد از خودش پرسيد، «اگر پذيرفتن عواطف شديدم به من کمک کردند تا حتي کمي حالم بهتر شود، چرا اينقدر پا در يک کفش کرده بودم تا از آن‌ها اجتناب کنم؟ و با توجه به اينکه اين تخليه رواني ناچيز تا اين حد احساس فراگيري داشت، ديگر چه جاهايي از زندگي‌ام از اندوه فراتر رفته‌ام؟» در اين کتاب، کريس کار داستان‌ها و مشاهدات خجالت‌آور، دردناک، ياري‌رسان، خنده‌دار و گاه نامناسب خود را با ما در ميان مي‌گذارد و بهمان مي‌گويد زماني که انتظارش را نداريم دنيايمان از هم بپاشد، بايد انتظار چه چيزهايي را داشته باشيم. اگر زندگي‌تان با هر نوع تغييري زير و رو شده است يا اگر مانند کريس با دردي ناشي از بيماري يا مرگ عزيزي دست و پنجه نرم مي‌کنيد، اين کتاب پر است از تجربيات، تمرين‌ها و بينش‌هايي برگرفته از زندگي واقعي که مي‌تواند در بهبود حالتان مفيد باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده