درباره‌‌ی افتاده باش اما نه از دماغ فيل (شما عظيم‌تر از آني هستيد كه مي‌انديشيد 10)

مرد فقيري بود که همسرش کره مي ساخت. آن زن کره ها را به صورت دايره هاي يک کيلويي آماده مي کرد. مرد کره ها را به يکي از بقالي هاي شهر مي فروخت و با پولي که به دست مي آورد، مايحتاج خانه را مي خريد. روزي مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصميم گرفت آنها را وزن کند. وزن هر کره 900 گرم بود. او از اين موضوع بسيار عصباني شد و روز بعد به مرد فقير گفت: ديگر از تو کره نمي خرم، تو پول يک کيلو کره را از من مي گرفتي، درحالي که وزن هر کدام از آن ها 900 گرم است. مرد فقير ناراحت شد، سرش را پايين انداخت و گفت: ما در خانه ترازو نداريم، يک کيلو شکر از شما مي خريديم و آن را به عنوان وزنه قرار مي داديم. مطمئن باش همه وزن کره هايي که به تو داده ايم به اندازه شکرهايي است که از تو گرفته ام....

آخرین محصولات مشاهده شده