درباره‌‌ی شاهزاده خانم بابل و پنج داستان ديگر

"شاهزاده خانم بابل" يک داستان فلسفي است که ولتر آن را در سال 1768 به نگارش در آورد: داستان در مورد يک چوپان خوش تيپ و ناشناخته به نام آمازان و فرماسانتا، شاهزاده خانم بابل است که عشق و حسادت، او را به مسافرت در جهان وا مي دارد. ولتر در طي اين سفرها با استفاده از استعاره ها و صحنه هاي ماجراجويانه، مشکلاتي را که او در بازديد از اين مکان ها با آن ها مواجه مي شوند، به تصوير مي کشد. ولتر در "شاهزاده خانم بابل" مساله سرنوشت و جبر را نيز به ميان مي کشد و در پي حل اين معماست که مي تواند به طرق مختلف به شما کمک کند تا از زندگي خود لذت ببريد. جواني در آغاز جواني به قصد يافتن حقيقت به راه مي افتد، ولي هيچ جا جز گمراهي و تعصب و کوته فکري چيزي نمي بيند. کشيشان و روحانيان در همه جا زيان مردم را به قيمت سود خود پي مي گيرند و دين و آيين را پيش مي کشند. و مردم به بهانه هاي واهي نقشه مي کشند و خون يکديگر را مي ريزند. در "شاهزاده خانم بابل" توجه زيادي به توالي سنوات و قرون و امکان وقوع حوادث در عمر طبيعي يک نفر نشده است، بدين معني که هر کدام از وقايع اين سفرنامه در يک قرن اتفاق افتاده است و قابل مقايسه با کتب تاريخي نيست.

آخرین محصولات مشاهده شده