بار ديگر شهري که دوست مي داشتم" داستاني عاشقانه از نادر ابراهيمي است که نخستين بار در سال 1345 انتشار يافت. داستان، داستان ترک ديار بخاطر عشق، بي وفايي و در نهايت بازگشت مجدد به زادگاه است. نثري شورانگيز و شاعرانه دارد که بر ماهيت داستاني اثر سايه انداخته است. داستان عشق ممنوعه ي پسرمردي کشاورز و دختر خان که زماني که با مخالفت اطرافيان روبرو مي شوند نيروي عشق آنها را وادار به ترک ديار مي کند. عشق و افسوس و غم واندوه در تمامي اثر جريان دارد اما نويسنده مسائل ديگر چون عادات، معضلات و مشکلات اجتماعي و حتي سياسي را نيز از نظر دور نداشته است، معضلاتي که همچنان بعد از گذشت سالها و با بازگشت مجدد راوي به زادگاهش، بر زندگي سايه انداخته است. اين کتاب شامل سه فصل، باران روياي پاييز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پايان باران رويا است.