درباره‌‌ی خيانت زناشويي در فيلم‌هاي سينماي ايران

نويسندگان اين کتاب مي گويند: «درون مايه ي خيانت زناشويي شايد قدمتي به اندازه ي تاريخ زندگي زناشويي و مناسبات بشري داشته باشد؛ اما بروز و ظهور قابل توجه اين موضوع در سينماي ايران- به ويژه از سال 84 تا به امروز- ما را بر آن داشت تا با ابزار نشانه شناسي و جامعه شناسي به واکاوي اين درون مايه بپردازيم. بسياري از صاحب نظران و تماشاگران حرفه اي سينما، آغاز بازنمايي موضوع خيانت را در ايران، فيلم شوکران (1379) ساخته ي بهروز افخمي مي دانند؛ با اينکه يک دهه پيش از آن، محسن مخملباف در سال 1369 در فيلم نوبت عاشقي، هر چند غير مستقيم، به اين موضوع پرداخته بود؛ ولي سال 84 با اکران عمومي و موفق فيلم چهارشنبه سوري، موضوع خيانت و موقعيت تراژيک و تضادگونه ي آن، آرام آرام دستمايه ي بسياري از فيلم سازان ايراني قرار گرفت.» در برخورد با وفور درون مايه ي خيانت زناشويي در فيلم هاي ايراني ده ساله اخير، دو نگاه عمده وجود دارد: عده اي اعتقاد دارند طرح موضوعات غيراخلاقي و ناهنجار که اکثرا فاقد موضع گيري صحيح و بيان استاندارد است، قبح آن را در جامعه مي شکند و اساسا نقض غرض خواهد بود؛ عده اي ديگر که سينما را بازتابي آينه وار از واقعيات جامعه در نظر مي گيرند، معتقدند توجه بيش از حد سينماي ايران به موضوع خيانت زناشويي مي تواند زنگ خطري باشد از رشد اين آفت خانوادگي در جامعه و به خصوص طبقه ي شهري ايران. در کتاب پيش رو، نويسندگان فارغ از دو نگاه مذکور، سعي داشته اند به طريقي علمي (نشانه شناختي-جامعه شناختي) به بازنمايي خيانت زناشويي در سينماي ايران بپردازند. اثر حاضر به دو بخش کلي تقسيم مي شود: در بخش اول، تعاريف، مفاهيم و نظريه هاي جامعه شناختي غالب و مطرح در باب خيانت زناشويي و در بخش دوم، تحليل نشانه شناختي آن مفاهيم و نظريه ها در چند فيلم ايراني ارائه مي شود. البته همان طور که در فصل سوم به تفصيل آمده، فيلم هاي بررسي شده در اين کتاب، تنها نمونه اي از فيلم هاي ايراني هستند که درون مايه ي مرکزي شان خيانت زناشويي بوده است.

آخرین محصولات مشاهده شده