درباره‌‌ی قصه‌هاي شيرين جهان با شخصيت دختر

شب سال نو بود. هوا سرد بود. برف مي باريد. دخترک کبريت فروش، در خيابان هاي سرد و پر برف مي گشت و با صداي بلند مي گفت: «کبريت...کبريت دارم، خواهش مي کنم بخريد!»...

آخرین محصولات مشاهده شده