دربارهی ليلي نام تمام دختران زمين است
خدا گفت: زمين سرد است چه کسي مي تواند زمين را گرم کند؟ ليلي گفت: من. خدا شعله اي به او داد. ليلي شعله را توي سينه اش گذاشت سينه اش آتش گرفت. خدا لبخند زد. ليلي هم. خدا گفت: شعله را خرج کن. زمينم را به آتش بکش. ليلي خودش را به آتش کشيد. خدا سوختنش را تماشا کرد. ليلي گر مي گرفت. خدا حظ مي کرد. ليلي مي ترسيد. مي ترسيد آتشش تمام شود. ليلي چيزي از خدا خواست. خدا اجابت کرد. مجنون سر رسيد.مجنون آتش هيزم ليلي شد. آتش زبانه کشيد. آتش ماند. زمين خدا گرم شد. خدا گفت اگر ليلي نبود زمين من هميشه سرد بود.
كد كالا | 3206 |
تاريخ چاپ اول | 1395 |
قطع كتاب | خشتي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | صابرين |
ابعاد كتاب | 15 × 15 |
نويسنده | عرفان نظرآهاري |
تعداد صفحات | 60 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.