دربارهی از زيبايي متافيزيكي تا زيبايي هنري
کتاب حاضر تلاشي است در جهت روشنکردن خط سير انديشههاي افلاطون و ارسطو دربارهي زيبايي و هنر، با ابتناء بر آثار اصلي آنها. تلاش نگارنده اين است که خواننده، علاوه بر آشنايي با اين آثار، با ديدگاههاي اين دو فيلسوف بزرگ دربارهي زيبايي و هنر و نتايج و پيامدهاي انديشهي آنان نيز آشنا شود.
اين پژوهش معلوم خواهد داشت که چگونه زيبايي، که نزد افلاطون شأني متافيزيکي دارد، در ارسطو از عالم مثال به عالم واقع فرود ميآيد و بهنحو استقلالي در اشياء و امور زيبا، از جمله آثار هنري، جاي ميگيرد و هنر نيز ذيل حکمت درآمده و در خدمت بهبود اوضاع زندگي فردي و جمعي مردمان قرار ميگيرد. اين تغيير البته از تغييرات کلي در مباني انديشهي اين دو فيلسوف نشأت ميگيرد. اگرچه عناصر اصلي زيباييشناسي يوناني، يعني تناسب و تقارن و اعتدال، نزد هردوي اين فيلسوفان بزرگ جايگاه خود را حفظ کرده و نيز غايت کلي فلسفهي هردوي اين انديشمندان معطوف به «خير» است.
مبناي کار در بررسي آراء افلاطون رسالههاي «هيپياس بزرگ»، «مهماني»، «فايدروس»، «ايون»، «سوفيست»، کتابهاي دوم و سوم و دهم جمهوري، و قوانين، و در ارسطو بوطيقا و کتاب هشتم سياست بوده، هرچند به تناسب موضوع مورد بحث، ساير آثار مرتبط نيز مدنظر قرار گرفته است.
كد كالا | 97951 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | ني |
ابعاد كتاب | 22 × 15 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1401 |
نويسنده | شمسالملوك مصطفوي |
تعداد صفحات | 196 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.