«فاشيسم از پايين عمل مي‌کند، اما از بالا مشروعيت مي‌يابد»؛ هنگامي که رئيس جمهوري عليه سقط جنين حرف مي‌زند و مدتي بعد شهروندي با مسلسل وارد يک مرکز سقط جنين شده و ده‌ها نفر را مي‌کشد؛ وقتي وزيري عليه مهاجران حرف مي‌زند و از فرداي آن روز سردرها پر مي‌شود ورود سگ‌ها و افغان‌ها يا مکزيکي‌ها يا عرب‌ها يا ... ممنوع است؛ وقتي در کشوري مردسالار، يکي پشت تريبون عليه زن‌ها حرف مي‌زند و از فردا گوشه و کنار شهرها پر مي‌شود از مردان اسيدپاش و زنان قرباني و ... . همه‌ي اينها توضيح‌دهنده‌ي چرايي درستي همان جمله‌ي ابتداي متن است. «فدريکو فينکل‌اشتاين» در کتاب «تاريخ مختصر دروغ‌هاي فاشيستي» درستي اين جمله را در چارچوبي نظري و تاريخي به بحث گذاشته و تاريخ فاشيسم را در اتصال‌هاي ابدي‌اش از ديروز تا امروز واکاوي مي‌کند. فينکل‌اشتاين با تاريخ و روايت‌ها، مسئله‌ي دروغ‌هاي فاشيستي را پيش رو گذاشته و بر اهميت پرداختن به آنها براي حفظ دموکراسي تأکيد مي‌کند. اين تاريخ‌نگار و نظريه‌پرداز آرژانتيني در کتاب کوچک و موجزش که به نوعي تکميل‌کننده‌ي اثر سترگش «از فاشيسم تا تا پوپوليسم در تاريخ» است، نشان مي‌دهد که چگونه فاشيسم ريشه‌هايش را در همه‌ي تاريخش حفظ کرده و تا امروز و حتي آينده امتداد دارد؛ پيوندهايي که از ديروز تا هميشه بوده‌اند و همه‌ي ما مي‌توانيم مصداق‌هايشان را نام ببريم: هيتلر و ترامپ، موسيليني و بولسونارو، صدام و پينوشه و همه‌ي آن نام‌هايي که از بالا فاشيسم را مشروعيت دادند تا پيروانشان در پايين عمل کنند!