درباره‌‌ی درهايي به اتاقك زير آشپزخانه

در آغاز رمان، راوي از دختري به اسم اورنگ نام مي برد که در کنار گلفروشي متوقف شده و عطر انواع گل ها را از يکديگر تشخيص مي دهد ولي درنهايت براي خواهرش (راوي) به جاي شاخه اي گل پاکتي پرتقال مي خرد. اورنگ به خانه برمي گردد اما خواهرش در خانه نيست. اورنگ نيمه ديگر راوي و وجهي از اوست که ارتباط محکم تري با زندگي معمول دارد. ادراک حسي مانند بوييدن عطر گل ها اورنگ را تنها براي دقايقي درگير مي کند، اما خواهرش به طور ممتد درگير عطرها، رنگ ها و اشکال است. راوي به خانه پيش اورنگ برمي گردد در حالي که زخمي بر شانه اش دارد. اين زخم محصول تصادف او با درشکه اي است که از درون يک نقاشي امپرسيونيستي بيرون جهيده در حالي که مردي پالتوپوش آن را مي رانده است. راوي زخمش را که حاصل اين تصادف است و مرد پالتوپوش را دوست دارد در حالي که نيمه ديگر او يعني اورنگ مايل است که خواهرش اين تصادف و راننده درشکه را فراموش کند. اورنگ عاشق رييسش است و تجربه اي واقعي و ملموس از عشق را نمايش مي دهد اما مرد پالتوپوش معشوق خيالي نويسنده و سوژه اي است که او را به نوشتن وامي دارد پس هم او را رنج مي دهد و هم امکان درک زيبايي را براي او فراهم مي کند...

آخرین محصولات مشاهده شده