دربارهی مردي كه خواب است
روزي پاسکال گفته بود «آيا آدمي ميتواند پانزده دقيقه در اتاقي بنشيند و هيچ کاري نکند؟» نه اينکه در جهان و زمانهي هياهو، سختترين کار ممکن، ايستادن بر سکون مدام و بيوقفهي کاريست که فقط آدميست با ذهن و بدنش. اين اما يک انتخاب است، انتخاب نشستن، راه رفتن، ايستادن و خوابيدن، براي انجماد خود و طرد ديگري/ ديگران! «مردي که خواب است» ژرژ پرک، شرح، توضيح و توصيف چنين وضعيتيست؛ مردي که روزي به ناگه ديگر هيچکاري نميکند، جز تلاش براي فهم اجزاي مهم «هيچ کاري نکردن»، از جمله چرايي فاصلهي ميان چشمها و ابروها، سنگيني سرش، شش جوراب راکد در تشت آب، کرختي پاها، سيگار نصفهي خاموش شده در زيرسيگاري، و البته کشف اين نکته که «دلت نميخواهد کسي را ببيني، حرف بزني، فکر کني، بيرون بروي، تکان بخوري.» اين نوعي پشت کردن به همهچيز و ايستادن بر سر راديکالترين کنش انسانيست، در دوراني که از تو ميخواهد چنان باشي که خودت و جهان بيهيچ پذيرشي ازهم دور شويد! کتاب مردي که خواب است، رمان درک امکانيت با هيچکس نبودن ازجمله با خود نبودن است؛ امتحان ندادن، کلاس نرفتن، معاشرت نکردن، بيمکالمه، بي لمس، بي پرسش، بي پاسخ و ... «در گذر ساعتها و روزها و هفتهها و فصلها از همهچيز دل ميکني، از همهچيز ميبري. گاهي بفهمينفهمي با نوعي مستي درمييابي که آزادي و بار هيچچيز نه خوشايندت است و نه ناخوشايندت.»
كد كالا | 100564 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | فرهنگ نشر نو |
ابعاد كتاب | 20 × 13 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | ژرژ پرك |
مترجم | ناصر نبوي |
تعداد صفحات | 127 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.