درباره‌‌ی اين كتاب خاكستري است

خاکستري فقط دلش مي‌خو‌است مابقي رنگ‌ها او را هم ميان خودشان راه بدهند. اما آن‌ها هميشه او را کنار مي‌گذاشتند. پس خاکستري هم تصميم گرفت کاري بکند کارستان و کتابي بنويسيد که فقط فقط خاکستري باشد. داستانش را اين‌طوري شروع کرد. يکي بود يکي نبود، يک گرگ، يک بچه‌گربه و يک اسب آبي در خانه‌ي کوچکي کنار دريا زندگي مي‌کردند. خاکستري مطمئن بود کتابش بهترين کتاب دنيا مي‌شود اما هنوز چند صفحه‌اي پيش نرفته بود که سروکله‌ي باقي رنگ‌ها پيدا شد و تازه ماجراي خاکستري و کتابش و دوستان رنگ‌رنگي‌اش آغاز شد.

آخرین محصولات مشاهده شده