تاب کفش هاي آبنباتي، رماني نوشته ي ژوان هريس است که نخستين بار در سال 2007 انتشار يافت. يان که به دنبال گمنامي و سرپناه در خيابان هاي مونتمارته است، به همراه دو دخترش در بالاي شکلات فروشي کوچکشان، زندگي آرامي را سپري مي کند. به نظر مي رسد که چيزي نيست تا آرامش و سکون زندگي آن ها را به هم بزند و شرايط را غيرعادي کند. باد نيز متوقف شده—حداقل به شکلي موقتي. سپس زوزي دلالبا وارد زندگي آن ها مي شود، زني با کفش هاي آبنباتي، بي رحم، زيرک و اغواگر. يان که حالا همه ي زندگي خود را مورد تهديد مي بيند، بايد با انتخابي سخت مواجه شود: اين که فرار کند، همانطور که قبلا بارها اين کار را کرده، و يا اين که با خطرناک ترين دشمنش—يعني خودش—رو به رو شود.