درباره‌‌ی دري و دندان شيري

يک دندان لق منجر به ماجرايي خنده دار با پري دندان در کتاب چهارم از مجموعه ي فوق العاده ي دري مي شود. دري اولين دندان لق خود را دارد و با هيجان بيش از حد معمول خود ، نمي تواند صحبت کردن در مورد پري دندان را متوقف کند. طبيعتا اين برادر و خواهر او را ديوانه مي کند. اما همچنين باعث ايجاد حسادت جدي در دشمن و رقيب او ، خانم گوبل گراکر مي شود ، کسي که مي خواهد تمام توجه دري را تنها براي خودش داشته باشد.
اما خانم گوبل گراکر تصميم گرفته است که کار پري دندان را بدزدد و به به سمت خانه دري حرکت مي کند. زمان آن فرا رسيده است که دري براي بازگرداندن شغل پري دندان ، برنامه اي جدي ارائه دهد.
قسمت چهارم از سري محبوب دري در حالي که دري با دوستانش ، واقعي و خيالي تبديل به يک تيم مي شود ، تا پري دندان را براي همه کودکان جهان نجات دهد - و نيز جايزه بگيرد، از صفحه ي اول خواننده را به خنديدن وا مي دارد. در بخشي از کتاب آمده است:
"مامانم ميگويد: «واي! باورم نمي شود اين قدر بامزه شده اي | خيلي بهت مي آيد.» بهش ميگويم: «پفکي است.» مي گويد: «هم قشنگ است، هم گرم ونرم.» داد ميزنم: «هم قلنبه است، هم پفکي» بوسم ميکند و مي گويد: «کاپشن خيلي خوبي است.» يکي تويش بالشت کرده. براي همين هم پفکي شده! من نميپوشمش مامان مي گويد: «واي بس کن! بايد بپوشي اش وروجک. هوا | حسابي سرد شده.» بالشت!!! بالشت پف پفکي اين قدر بالش بالش نکن. بايد بپوشي» « تو هميشه مجبورم ميکني بالشت پفکي بپوشم»"

آخرین محصولات مشاهده شده