درباره‌‌ی جودي و فهرست آرزوها(جودي دمدمي 12)

فهرست پيمانه اي تخمه هاي آفتابگردان. روان نويس. چسب فوري. او، جودي دمدمي، داشت خرت وپرت هاي توي کيف مامان بزرگ لو را زيرورو مي کرد. کيف مامان بزرگ لو مثل صندوق گنج بود. يک صندوق گنج با دکمه ها و زيپ ها و جيب ها و جاسازي هاي مخفي. جودي صدا زد: (مامان بزرگ، نمي توانم کارت ها را پيدا کنم. بدون کارتن ها نمي توانيم "برويم ماهيگيري" بازي کنيم.) مامان بزرگ لو با صداي بلند جواب داد: (باز هم بگرد. لطفا عينک طبي ام را هم برايم بياور.) بافتني، چراغ قوه ي کوچک، برشتوک عسلي، قطره ي ضد سرفه، کارت. کارت! جودي جعبه ي کارت ها را بيرون آورد. اما پيدا کردن عينک طبي مامان بزرگ مثل بازي برويم ماهيگيري بود و...

آخرین محصولات مشاهده شده