جو بايدن بعد از يک تور طولاني معرفي و فروش کتاب، قبل از مراجعت به خانه يک جاي ديگر هم توقف مي کند: شيکاگو. دوست قديمي اش باراک اوباما او را دعوت کرده است تا يک حامي ثروتمند را ملاقات کند. کسي که مي تواند درصورتي که جو بخواهد کانديد رياست جمهوري بشود، اوضاع را به نفعش ورق بزند. زمان زيادي نمي گذرد که معماهاي ديگري سر راه آن دو دوست قرار مي گيرد: موبايل باارزش اوباما دزديده مي شود و يک گروه گانگستري دست به اسلحه مي برد. جو و باراک به دنبال ضارب مي گردند و تلاش مي کنند از فساد گسترده اي که عمقش از عمق درياچه ميشيگان نيز بيشتر است پرده بردارند. اگر در اين کار ناکام بمانند، دوران بازنشستگي شان را در اعماق همان درياچه خواهند گذراند...