دربارهی الههي سايهها
اگر به نقل کارلوس فوئنتس بازگرديم که معتقد بود انسان مدرن و رمان مدرن زماني شکل گرفت که «دن کيشوت لامانچا» با اسب و مهترش پا از خانه و آبادي بيرون گذاشت و به دنبال کشف و فهم جهان رفت، خود سروانتس با آن زندگي پرفرازونشيب سرشار از سفر، نوشتن، جنگ، بردگي و رجعت به وطن، نمونهي مثالي همان انسان مدرن آغازين است. سروانتس و دن کيشوتش اما فقط با روايت شدن در يگانه فرم مدرن روايت يعني رمان بود که به انسان مدرن و جهان درحال تغييرش هويت ميداد. هويتي که نسل به نسل ادامه و گسترش يافته و کتاب «الههي سايهها»ي «واسيني اعرج» الجزايري يکي از دامنههاي پردامنهي آن است! ماجراي بازماندهاي از ميان بازماندگان خاندان جناب «ميگل د سروانتس»که جستوجوگري جدّ بزرگش را پيشه کرده و پا به آستانههاي جهاني ميگذارد که از دل هزارهها سربرآورده است. رمان الههي سايهها همان سفر ابديست که فاصلهي امروز و آينده را در نقب به گذشتهها ميجويد، با باور به اين نکته که فهم جهان ديگر نه با کشف رازها که با غرقه شدن در آنهاست که ممکن ميشود.
كد كالا | 94680 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | ثالث |
ابعاد كتاب | 21 × 15 |
تاريخ چاپ اول | 1401 |
نويسنده | واسيني اعرج |
مترجم | حميدرضا مهاجراني |
تعداد صفحات | 248 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.