درباره‌‌ی تابستاني با پروست

«تابستاني با پروست» جزو نوشته‌هاي طنز ماتياس چوکه است با ايد? مواجه? يک قرن و يک فصل، نبردي صدصفحه‌اي با جهاني پنج‌هزار صفحه‌‌اي در «جستجوي زمان ازدست‌رفت?» مارسل پروست. رمان شرح مواجه? انتقادي شخصيت اصلي، که نويسنده‌اي معاصر است، با اثر سترگ پروست است؛ او بالاخره دل به دريا زده و شروع کرده به خواندن رمان قطور پروست، اقدامي که از همان آغاز منجر به درگرفتن چالشي بين دو نويسنده مي‌شود: در يک سو، غولي ادبي ايستاده با مدال‌هاي افتخار و ستايشنامه‌هاي رنگارنگ در طول يک قرن و، در سوي ديگر، نويسنده‌اي معاصر با سلاح و زرهي از طنز و جسارت. آنچه در اين ميان مهم نيست نتيج? نبرد است؛ مهم‌ترين نکته چه‌بسا بي‌پروايي نويسنده/خواننده‌اي باشد در نوشتن حرف‌هايي که در طول اين يک قرن کمتر کسي بر زبان آورده است. شخصيت اصلي رمان چوکه ابايي ندارد از اينکه دهان به انتقاد از پروست بگشايد و حتي او را به گروگان‌گيري مخاطبانش متهم کند. رمان پروست به‌زعم او بيهوده کشدار است و خواندنش بر بطالت زندگي مي‌افزايد؛ اما چه کند که در برابرش غولي ادبي ايستاده که نخواندن آثارش براي او که کارش نويسندگي است کاري غيرحرفه‌اي است و، بنابراين، هم مي‌خواهد رمان پروست را بخواند و هم نمي‌تواند بخواندش: تنگنايي که در نهايت به طنازي اثر مي‌افزايد و خواننده را، که احتمالا تجربه‌اي مشابه از سر گذرانده، به خنده مي‌اندازد؛ انگار که کشمکش بر سر «چيزهاي کوچک روزمره» اين بار به ورط? کمدي غلتيده باشد ــ‌و مي‌دانيم که کمدي و تراژدي دو روي يک سکه‌اند. در کتاب «تابستاني با پروست» قدم‌قدم با فراز و فرود و مطالع? انتقادي رماني همراه مي‌شويم که مشهور است بسيار بيشتر از آنکه خوانده شده باشد درباره‌اش حرف زده‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده