انسان، موجود ناشناخته، کتابي به قلم الکسيس کارل است که تلاش هاي بسياري براي به تصوير کشيدن آنچه از بدن انسان شناخته و مهم تر از آن ناشناخته مانده، داشته است. کتاب درباره ي مشکلات جهان مدرن بحث کرده و مسيرهاي احتمالي بهتر براي زندگي گونه ي انسان را مورد بررسي قرار مي دهد. الکسيس کارل به طور ويژه، به دليل پيشگامي در حمايت از اصلاح نژادي و اوتانازي يا مرگ آسان، شناخته مي شود. کارل در اين کتاب بحث مي کند که انسان ها نمي توانند تمدن مدرن را با اين سرعتي که پيش مي رود دنبال کنند و در اين راه دچار اضمحلال خواهند شد. آن ها مجذوب زيبايي هاي مربوط به علم ماده ي خنثي شده اند اما درک نکرده اند که بدن آن ها و آگاهيشان، تابعي در برابر قوانين طبيعت است. قوانيني که با وجود مبهم بودن، به اندازه قوانين نجومي بي رحم و تسليم ناپذيرند. آنها نمي دانند که نمي توانند بدون تنبيه شدن، از اين قوانين تخطي کنند. بنابراين لازم است که انسان ها، ارتباطات لازم در زمينه ي کيهان، بشريت و خود درون و آنچه مربوط به بافت ها و ذهنشان مي باشد را ياد گرفته و بشناسند. به تحقيق، انسان بالاتر از هر چيز ديگري قرار مي گيرد. اگر انسان نابود شود، زيبايي تمدن و حتي عظمت و شکوه جهان مادي نيز ناپديد خواهد شد. بشريت بايد توجه خود را از ماشين هاي بي روح و بي جان برگرفته و آن را به جسم و جان خود و به فرآيند هاي ارگانيک و رواني که اين ماشين ها و جهان نيوتن و اينشتين را ايجاد کرده اند، باز گرداند.