دربارهی شيشهي شكسته
زنيميانسال، بااراده و باهوش از اهالي بروکلين که هر دو پايش فلج شدهاند. او، فارغ از فلج بودن پاهايش، سلامتي فوقالعادهاي دارد. خودش به اندازهي ديگران از اين فلج ناگهاني گيج و شگفتزده است. فلجي ناگهاني، بدون هيچ نقص عصبي. سال 1938 است و عکسي در روزنامه او را بهشدت متأثر کرده؛ دو پيرمرد يهودي که به اجبار اوباش نازي به زمين افتادهاند و دارند کف خيابانها را با مسواکي ميسايند. اما اتفاقاتي که چهار هزار مايل آنطرفتر در آلمان ميافتند ممکن نيست منجر به چنين بيحسي ناگهانياي شوند، ممکن نيست او را فلج کنند. فلجي که کارش را به نشستن روي ويلچر کشانده و همسرش فيليپ را تنهاتر و خشمگينتر از هميشه رها کرده. يا شايد هم ممکن است... نيويورکتايمز
كد كالا | 106047 |
انتشارات | قطره |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1402 |
نويسنده | آرتور ميلر |
مترجم | محمدرضا طيبي |
تعداد صفحات | 126 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.