درباره‌‌ی درباره‌ي پادشاهي

سياست به‌عنوان دانشي مستقل تا پيش از سده سيزدهم ناشناخته نبود، اما اين تأثير مستقيم انديشه ارسطو بود که نظريه سياسي سده‌هاي ميانه را به پختگي رساند و عناصري از طبيعي‌گرايي اجتماعي را وارد انديشه سياسي سده‌هاي ميانه کرد. براي نخستين‌بار از زمان سقوط امپراتوري روم، انديشمندان مسيحي در غرب با اين نظام فکري روبه‌رو شدند که اجتماع سياسي، في‌حدذاته، داراي اصالت است و بايد «طبيعي» فرض شود؛ چون ضرورت تأسيس اجتماع را مي‌توان از اصلي تجربي، نه الهي، استخراج کرد. طبق رأي ارسطو، آدمي تنها با مشارکت در اجتماع «مدني»، و نه «امت عيسوي»، مي‌توانست در زندگي خير به‌طور کامل مشارکت داشته باشد. اين مسئله نگراني برخي متألهان راست‌آيين را به‌دنبال داشت و اين پرسش خاطر ايشان را بي‌دغدغه نگذاشت که آيا اساسا ممکن است انديشه مدني ارسطو را با راست‌آييني دين مسيح جمع کرد؟ اين مسئله‌اي است که توماس آکوئيني براي حل آن کوشيده است.

آخرین محصولات مشاهده شده