"عطر خوش مرگ" نوشته ي فيلم نامه نويس نام آشنا، "گي يرمو آرياگا خوردان" حال وهوايي شبيه همان فيلم نامه هاي بسيار تحسين شده اش دارد. "گي يرمو آرياگا خوردان" قسمت بزرگي از بهترين فيلم هاي سينماي آمريکاي لاتين را نوشته است. فيلمنامه هاي "عشق سگي"، "بيست و يک گرم"، "بابل"، "دشت سوزان" ، "ريو، دوستت دارم" و "سه تدفين ملکيادس استرادا" از جمله اين فيلمنامه هاست که چند تن از کارگردان هاي مطرح سينما همچون «الخاندرو گونزالس ايناريتو»، «فرناندو ميرلس» و «تامي لي جونز» آنها را به تصوير کشيده اند.
«گي يرمو آرياگا» علاوه بر فيلمنامه، سه رمان تحسين شده نيز دارد که "عطر خوش مرگ" از خواندني ترين هايشان است.
"عطر خوش مرگ" داستاني است سرشار از فريب و خشونت که با قتل ناراحت کننده ي يک دختر جوان در يک روستاي کوچک مکزيکي آغاز مي شود. اوايل صبحي در يک زمين خالي از سکنه، "رامون کاستانوس" با جسد مرده "آدلا"، دختر جوان و دوست داشتني روبرو مي شود که تاکنون تنها از دور او را مي شناخته و ارتباطي با او نداشته است. در عرض يک ساعت، به اشتباه شايعه ي قتل معشوقه ي "رامون کاستانوس" در جاي جاي روستا پخش ميشود. اين شايعه همچون انبار باروتي که هر لحظه ممکن است منفجر شود، روستاييان خشمگين را تشنه انتقام کرده و آن ها به دنبال يافتن راه حلي سراغ يک کوچ نشين، ملقب به "کولي" مي روند. خشونت بر خشونت تلنبار مي شود و حالا "رامون" بايد گذشته اي که وجود نداشته است را به يک واقعيت بيرحمانه گره بزند و مردانگي خود را با انتقام از سرنوشت ظالمانه ي "آدلا" اثبات کند.

"عطر خوش مرگ" رماني ست است با ريتم تند، خواندني و مسحور کننده. "آرياگا" حومه شهر مکزيک را که در ظاهر شبيه به بسياري از شهرهاي ديگر است با استادي به شکلي خيره کننده توصيف مي کند و مخاطب را با خود به دشت هاي سوزان حوالي مکزيک مي برد. کشف جسد دختر، جرقه ي مجموعه اي از حوادث را در روستا رقم مي زند که با ديگر رازها و احساسات اهالي روستا تلفيق مي شود. توطئه اي پر کشمکش که مبتني بر پويايي جوامع محدود و کوچک سنتي و کوته فکرانه است. "آرياگا" به نحو احسن نشان مي دهد که چگونه تفکرات بسته و سرخوردگي افراد ممکن است آن چنان بر ديگران تأثير بگذارد که مسير وقايع کل جامعه دچار تغيير شود.