دربارهی آن بهشت ديگر
خانواد? آنها در جزيره هميشه کوچک بود و بهظاهر کوچکتر هم ميشد، آب ميرفت، اعضا براي تشکيل خانواده به يکديگر روي ميآوردند، و آنقدر تعدادشان کم بود که همزمان بيشتر از يک نسبت خويشاوندي باهم داشتند. خانواده متراکم ميشد، فروميپاشيد، رفتهرفته کمشمارتر ميشد، سنگينتر و چگالتر، تا اينکه آخرين زن برميخاست، در ظلمت و کاملاً فشرده در خودش، خودش را به دنيا ميآورد، او مادر خودش بود، دختر و خواهر خودش، همه در بدن او بودند، در بدني که بهطرزي غيرممکن منقبض بود و محزون، کرخت بود و درخودپيچيده، براي همين وقتي دراز کشيد تا بميرد، هيچکس نيازي نديد دفنش کند. او فقط در زمين فرورفت، مانند سنگ آسيابي که در آب گلماسهگرفته غرق شود.
| كد كالا | 111456 |
| قطع كتاب | پالتويي |
| زبانها | فارسي |
| انتشارات | بيدگل |
| ابعاد كتاب | 18 × 11 |
| تاريخ چاپ اول | 1404 |
| نويسنده | پل هاردينگ |
| مترجم | فرزانه دوستي |
| تعداد صفحات | 323 |
| نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.