دربارهی سايبان سرخ بولونيا
خيال و خاطره، رويا و تصوير، زندگي زيسته شده و در ياد مانده و حسرت همهي آن نشدنها، همگي در بازگشت ما و در ميل ما به يادآوري قوام يافته و به ساليان رفتهمان معنا ميدهند. اما بهواقع، ما در تماشاي گذشتهمان، چه چيزهايي را به ياد ميآوريم و چه چيزهايي ارزش به يادآورده شدن دارند؟ ارزشمندي و بي ارزشي اين لحظههاي رفته بر ما را چه کسي تعيين ميکند و چهگونه؟ براي هنرمند، شورمندي بيبديل خلق اثر هنريست که ارزش لحظههاي رفته را نمود داده و ساحتي ديگر را پيشرو ميگذارد؛ زندگي همچون سير و سفر در زمان که منقطع بهيادش ميآوريم، آنهم فقط از خلال قطعههايي که واجد نابترين لحظههاي ديدن، شنيدن، بوييدن، لمس کردن و ... است. جان برجر، يکي از شمايلها و معلمان بزرگ نگريستن و فهم جهان، در کتاب «سايبان سرخ بولونيا» زندگي گذر کردهاش را از خلال هرآنچه ديده و فهم کرده عبور داده و قطعههايي منقطع و گسسته را در پيوستاري عجيب کنار هم مينشاند که فقدان عزيز و ادراک حاصل از آن را با مسئلهي حضور و تماشا و شنيدن شهر پيوند ميدهد. براي برجر، شهر، گويي واپسين منفذ حضور در جهان است که هنوز به ياد نيامده، گريزان از او دور ميشود و ازهمينروي، تکههاي منفصل اين ناداستان شگرف، گويي فهم بودن در جهان از خلال نبودنهاست. سايبان سرخ بولونيا، حضور در شهريست که ارزش حضور دارد؛ شهر در قامت يگانه محملي که ميشود در آن تاريخ و اکنون و انسان و محيط را در تنهايي و حضور در عين جمعيت فهم کرد و به ياد آورد و در ياد نگه داشت.
كد كالا | 13906 |
انتشارات | چشمه |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1386 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | جان برجر |
مترجم | محسن آزرم |
تعداد صفحات | 84 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.