درباره‌‌ی زيباشناسي چيست

زيبا شناسي بار ديگر در دستور کار فلسفه قرار گرفت. زمانه ما که براي نبرد با پايان اعلام شده ي هنر عجله دارد، هدف اين رشته را آشکار مي داند.
با اين حال، زيبايي شناسي نسبتا جديد است: تأمل در هنر تاريخ موازي با عقلانيت است. مارک ژيمنز پيشرفت خود را در اينجا دنبال مي کند.
در عصر روشنگري بود که زيبايي شناسي مستقل شد و توانست ديده شود. و اين زماني بود که مسئله ي زيبايي به عنوان دسترسي به معنا و حقيقت ازلي شد. بنابراين راه‌هاي مختلفي باز مي‌شود: علم زيبايي (Kunstwissenschaft) نه قوه قضاوت کانتي است و نه فلسفه هنر، بين سنت و مدرنيته، اين تصور هگل بود از زيبايي شناسي. از اين رو تغييرات بزرگ در ديدگاهي که در قرن بيستم وجود داشت رخ داد: نقطه عطف زيبايي‌شناختي در فلسفه، که توسط نيچه افتتاح شد. چرخش سياسي در زيبايي شناسي (به ويژه لوکاچ، هايدگر، بنيامين، آدورنو)؛ چرخش فرهنگي زيبايي شناسي (گودمن، دانتو و غيره).
به ندرت اثري پانوراماي دقيقي را ترسيم کرده است که از زيبايي شناسي ديروز تا امروز مفيد باشد، در حالي که کاملا به روز است و مخاطب را با جزئيات و زير و بم هاي اين مقوله آشنا مي کند. اين کتاب براي کساني که به هنر و فسلفه علاقه مند هستند و مي خواهند زيبا شناسي را از صفر آغاز کنند کتابي کاملا مناسب و جامع است.

آخرین محصولات مشاهده شده