لوييزا کلارک، ديگر آن دختر ساده و معمولي گذشته نيست. او پس از گذراندن شش ماه تأثيرگذار در کنار ويل ترينور، حالا بدون او با مشکلات روحي و عاطفي زيادي دست و پنجه نرم مي کند. زماني که اتفاقي غيرعادي لوييزا را مجبور به بازگشت به خانه و زندگي در کنار خانواده مي کند، او احساس مي کند که انگار به خانه ي اول بازگشته است و همه چيز را بايد از اول بسازد. لوييزا با اعضاي يک گروه درماني و حمايتي آشنا شده و با آن ها وقت مي گذراند. او از طريق اين گروه، با مردي قوي و همه فن حريف به نام سم فيلدينگ آشنا مي شود که ممکن است تنها مردي باشد که لوييزا را به طور کامل درک مي کند. اما حضور يکي از آشنايان قديمي ويل، تمام نقشه هاي او را به مي ريزد و لوييزا را به سوي آينده اي کاملا متفاوت سوق مي دهد. زندگي پس از ويل ترينور براي لوييزا کلارک به معني آموختن دوباره ي عاشقي، عليرغم تمامي خطرها و پيشامدها است.