بودن در اتوبوس در صبح يک روز، همه چيز را براي پارک شريدان عوض مي کند. او سرش به کار خودش گرم است تا اين که دختري ناآشنا با موهاي قرمز و لباس هاي عجيب و غريب به نام النور سوار اتوبوس مي شود و جايي براي نشستن پيدا نمي کند. پارک به النور مي گويد که کنار او بنشيند و عليرغم فاصله ي شش اينچي ميان آن ها، اين اتفاق، شروع رابطه اي بسيار خاص است. پارک، پسر نيمه-کره اي حساسي است که والدينش همچنان مثل روز اول به يکديگر عشق مي ورزند، در حالي که النور، دختري باهوش اما اغلب مورد آزار و اذيت قرار گرفته از خانواده اي فقير و بي چيز است. نشستن اين دو نفر در کنار هم در اتوبوس، به خواندن کتاب هاي کميک با يکديگر، صحبت کردن درباره ي موسيقي و درنهايت، به شکل گيري دوستي عميق و پايداري مي انجامد که به عشقي فراموش نشدني تبديل مي شود.